میدونی وقتی واست پیام نمیدم یعنی چی ؟
یعنی پیامی در حد مرامت ندارم با مرام !
.
.
.
هوای فاصله سرد است ، من از کلاف دلم برایت خیال گرم می بافم
.
.
.
خواستی دیگه نباشی ، آفرین ، چه با اراده
لعنت به دبستانی که تو از درس هایش فقط تصمیم کبری را آموختی . . .
.
.
.
بوسه” بهترین سرقتِ دنیاست
چون هم دزیدیش حال میده
هم پس دادنش . . .
.
.
.
یاد تو حس قشنگی است که در دل دارم
چه تو باشی چه نباشی “نگهش میدارم” . . .
.
.
.
همه چیز زود شروع شد
عاشقی
دلتنگی
رفتن تو …
اما نمیدانم چرا تمام نمیشود ؟
عشق تو در من . . .
.
.
.
تو چنان زیبا شده ای میان شعرهایم
که گمان نکنم خودت هم بدانی
این که داری می خوانیش
خودِ تویی . . .
.
.
.
نشود خوش دلم از نامه و پیغام کسی
توسن سرکش طبعم نشود رام کسی
آن که دربند تعلق نبود خاطر ماست
که نه دربندکسی هست و نه در دام کسی
.
.
.
حالا که رفته ای
ساعتهــــا به این می اندیشم ، که چرا زنــــده ام هنـــوز ؟
مگـه نگفتـــه بــودم بی تــــو میمیرم ؟
خدا یادش رفته است مرا بکشــــد
یا تــــــو قرار است برگردی ؟
.
.
.
قشنگ ترین کنسرت دنیا
صدای نفس نفس زدن تو در آغوشم بود . . . !
.
.
.
دستهایت ، تنها بالشی است که وقتی سر بر او دارم ، کابوس نمی بینم . . .
.
.
.
قهوه چشمان توست
تیره ، تلخ
اما آرامبخش و اعتیاد آور . . .
.
.
.
کلاغ جان!
قصه من به سر رسید
سوار شو !
تو را هم به خانه ات می رسانم . . .
.
.
.
انصاف نیست دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را
روزی هزار بار ببینی و آنقدر بزرگ باشد
که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی . . .
.
.
.
قهر که می کنی
بی حواس ترین آدم روی زمین می شوم
آنقدر که
دست نوشته هایم را توی یخچال پیدا می کنم
بشقاب غذای دست نخورده ام را در کتابخانه . . .
.
.
.
دلم به بهانه ندیدنت گریست
بگذار بگرید و بداندهر چه خواست همیشه نیست . . .
.
.
.
پنداشتی گذشته مرد ؟
آن بوسه ها چو دانه های الماس در گوشواره از یادم آویزان است . . .
.
.
.
در زندگی گفتن دو چیز بسیار سخت است
اولین سلام
و آخرین خدا حافظی . . .
.
.
.
مانند شیشه ‘شکستنم’ آسان بود
ولی دیگر به من ‘دست نزن’ ، این بار ‘زخمی ات’ خواهم کرد . . .
.
.
.
بسیار تماشایی و آراسته ای / از رونق ماه آسمان کاسته ای
انگار نه انگار که ما را دیدی / از روی کدام دنده بر خاسته ای !؟
.
.
.
رسم ” خوب ” ها همین است
حرف آمدنشان شادت می کند
و ماندنشان
با دلت چنان می کند
که هنوز نرفته
دلتنگشان می شوی . . .
.
.
.
گفته بودند که گنج در ویرانه هاست
راست گفتند چون وجودت در دل ویران ماست !
.
.
.
سرکش بودم به حیله رامم کردی / ای افسونگر ، چه پخته خامم کردی
خوش چرخاندی کمند گیسویت را / در تاریکی اسیر دامم کردی . . .
.
.
.
دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد
گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد
.
.
.
کسی که احساسات ِ تو رو بازی می گیره و تنهات میذاره
چند قدم اونورتر زیر ِ پایِ کسی دیگه داره لِه می شه
شک نکن . . .
.
.
.
گیرم که از حصار کوتاه دلم ساده می پری ، با دیوار بلند خیالم چه می کنی . . . ؟
.
.
.
ما نه آنیم که در بازی تکراری چرخ و فلک / هرکه از دیده مان رفت زخاطر ببریم !
یا که چون فصل خزان آمد و گل رفت بخواب/ دل بعشق دگری داده ز آنجا ببریم
وسعت دیده ی ما خاک قدمهای تو بود / خاک پای قدمت را به دو دنیا ندهیم . . .
.
.
.
مانند همیشه چشم هایم به در است
بر سفره ی ما جگر نه ، خون جگر است
ته مانده ی سفره ی شما را آورد
آری ، پدرم مورچه ی کارگر است !
.
.
.
درون دلی که پیدا نیست / پر از زندان و زندانیست
تو را محکوم دل کردم / نمیدانم دلیلش چیست
سبب شاید همین باشد / بدون تو نباید زیست
.
.
.
تنهایی ات را از تو گرفتم ، در خنده هایم شریکت کردم
نگفته بودی بازرگان عشقی ، من از کجا می دانستم سود من تنهاییست . . .
.
.
.
سلام به اون اهل دلی که بی ریا و باصفاست
قلب پر از محبتش همیشه با یاد خداست
دور باشه از وجودتون هرچی غم و هرچی بلاست
گفتم سلامی عرض کنم نگی فلانی بی وفاست . . .
.
.
.
خدایا خیلیا دلمو شکستن
شب بیا با هم بریم سراغشون
من نشونت میدم تو ببخششون!
.
.
.
طالع بخت مرا هیچکسی یار نبود / پشت من را بخدا ذره ای دیوار نبود
همه از پشت زدند بر کمرم خنجر را / جاده شانس من از کودکی هموار نبود . . .
.
.
.
میگویند شکستنی رفع بلاست ، ای “دل” تحمل کن شاید حکمتیست !
.
.
.
آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو
گرچه درویشان تهی دستند ولی/ ساده بودن های باران مال تو
.
.
.
دعا کردم تو تنها مال من شی / تو تعبیر قشنگ فال من شی
دعا کردم بدونی چشم به راتم / هنوز دلبسته بغض صداتم
اگه بازم دلت با دیگرونه / چشات دنبال از ما بهترونه
بزار با یاد تو دلخوش بمونم/ فقط دلتنگیات با من بمونه . . .
.
.
.
هنوز برایت می نویسم
درست شبیه پسرکی نابینا که هر روز برای ماهی قرمز مرده اش غذا می ریزد . . .
.
.
.
ندارم من نظر جز بر نگاهت / ندارم من طلب جز روی ماهت
ندارم من دلی جز عاشق
|