$$$$ بوي ياس$$$$


پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج

 

داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلب مو با

 

تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم

 

تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..

 

نیاز فوری به قلب  داشت..از پسر خبری نبود..دختر با

 

خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلب تو

 

به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود

 

اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه

 

هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…

 

چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت

 

 

 

چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلب تون

 

 

 

با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این

 

 

 

نامه برای شماست..!

 

 

 

دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد.

 

 

 

بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:

 

 

 

سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو

 

 

 

زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون

 

 

 

میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلب  مو بهت بدم..پس

 

 

 

نیومدم تابتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت

 

 

 

موفقیت آمیز باشه.

 

 

 

دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..

 

 

 

 

 

 

 

اون قلبشو به دختر داده بود..

 

 

 

 

 

 

 

آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش

 

 

 

 

 

 

 

جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: s*****n ׀ تاریخ: 7 اسفند 1395برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , ssb.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com