سلام عاشقم، اهل همین کوچه ی بن بست کناری که تو از پنجره اش پای به قلب من دیوانه نهادی. تو کجا؟ من کجا؟ من دیوانه چطور لایق عشق پاک تو باشم! تو به لبخند و نگاهی و صدایی و صداقت راستینت، دل مرا بردی و من دلداده به آهی بنشستم. تو در قـلب و من خسته به انتظاری. و همین حالا سیری به گذشته و آن لحظه ی آغاز.... که چه زیبا بود آن کلیپ اشتباهی که فرستادی و آن شرم و حیا. کاش می شد در این شب مهتاب، تو را تنگ در آغوش بگیرم. آغوشت جایی امن برای بودن، جایی دنج برای خواستن، دنیای قشنگم.
..
نظرات شما عزیزان:
|